علمدار

شهید گمنام

دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۵۶ ب.ظ


هی دست می‌رود به کمرها یکی یکی

وقتی که می‌رسند خبرها یکی یکی


خم گشته است قد پدرها دوتا دوتا

وقتی که می‌رسند پسرها یکی یکی


باب نیاز باب شهادت درِ بهشت

روی تو باز شد همه درها یکی یکی


سردار بی‌سر آمده‌ای تا که خم شوند

از روی دارها همه سرها یکی یکی


رفتی که وا شوند پس از تو به چشم ما

مشتِ پُر قضا و قدرها یکی یکی


رفتی که بین مردم دنیا عوض شود

درباره‌ی بهشت نظرها یکی یکی


در آسمان دهیم به هم ما نشانشان

آنان که گم شدند سحرها یکی یکی


آنان که تا سحر به تماشای یادشان

قد راست می‌کنند پدرها یکی یکی







چقدر از منش این شهدا دور شدیم

آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم

معذرت از همه خوبان و همه همرزمان

ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم

شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن

عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم

شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا

ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم

و از آن برکت خون شهدامان حالا

ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم

و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم

یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم

پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما

در میان قفس نفس چه محصور شدیم



شهید گمنام



الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم ،


بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم


و آزادمان کن تا اسیر نگردیم ...

  • پویا کلهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی