علمدار


 

دنیاست دیگر ، گاهی آدم فکرش هزار راه می رود ، هزار جا...

اما مطمئنم دلش یک جا بیشتر نمی رود... دلم حرم امن خداست ! هر کسی را نمی شود مَحرَم کرد!

برای مَحرَم شدن باید مُحرِم شد ! " وَ اَنتُم حُرُم "!

حرام کنی خیلی چیزها را بر خودت... گاهی خنده و شادی می شود همان حرام شده ها ...


اما

اِحرامت که تمام شود ، می شوی مُحِل !

                     حلال می شود همه چیز بر تو ! "حلالً طَیِبا "!

می شوی مَحرَم خدا و آخرش می شود :

                              "جَنتُ عَدنٍ یَدخُلونَها "

            و یه پیشوازت می آیند ملائکه :

                                       " وَالمَلائِکَۀُ یَدخُلونَ عَلَیهم مِن کُلِ باب "

                      و ندایت می دهند :

                                                   " سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم  فَنِعمَ عُقبَ الدار " ...



- همین! فقط می خواستم حرفی نا نوشته نماند در دلم!!!




در گلستانِ محبت، خار می خواهد دلم
از زبانِ دلبرم لیچار می خواهد دلم!

بر خلاف دیگران که تندرست و سالم اند
یک تَنِ ناسالم و بیمار می خواهد دلم

آن چه در ذهن شما باشد دقیقاً عکسِ آن
خوب یا بد! ساعتی ده بار می خواهد دلم!

مدعی گر صوت بلبل می پسندد، من ولی
زوزه ی گرگ و سگ و کفتار می خواهد دلم

مثل اجدادم به جای خانه و ویلای شیک
زندگی در گوشه ی یک غار می خواهد دلم

کارهای بد نمی دانم چرا شیرین ترند!
بعدِ هر کار بدی! تکرار می خواهد دلم

چشم هایم مثل باباطاهر ِ عریان شدند
هر چه می بینند ، لاکردار می خواهد دلم!

تازگی ها اهلِ دود و دَم شدم شکر خدا!
شیشه و بنگ و نخی سیگار می خواهد دلم

گر چه زندان های ما یک پا هتل هستند، لیک
از خوشی مُردم در این جا، دار می خواهد دلم!

دور دوم آمد و یارانه ی ما قطع شد
جای این یارانه ها، من یار می خواهد دلم!

اشتهایم تازگی بدجور بالا رفته است
چون شتر را بعد از این با بار می خواهد دلم

صلح و سازش با جهان هرگز ندارد فایده
جنگ و قتل و غارت و کشتار می خواهد دلم

بس که مسئولینِ ما در دیپلماسی محکم اند
حال و روزِ دوره ی قاجار می خواهد دلم!

گر چه حتی هیچ مکروهی نخوردم هیچ وقت
خود به خود نصف شب استغفار می خواهد دلم

تخم مرغ و گوجه ی گندیده مالِ اُملت است!
سوت و کف از جانب حضّار می خواهد دلم


این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست
دیگر نفسم هم، نفسِ معتبری نیست
رد می شود این جمعه و تا لحظه آخر
از آمدن سبز تو اما اثری نیست



ای شاه کلیدِ همه قفلِ قفسها
مرغان قفس را تو نباشی که پری نیست ...    



دست پیش می گیرند که پس نیفتند!


به قلم عباس صالحی،عضو کانون بصیرت بسیج دانشجویی استان بوشهر

دولت نباید اعتماد مردم را به صداقت نهاد ربط بدهد چرا که همه و همه از دولت حمایت کردند و دولت نمی تواند کسی به جز خود را مقصر جلود دهد و اگر واقعا به فکر رفع مشکلات مردم است نوک انگشت انتقاد را به سوی خود بگیرد و رفتارهای غلط خود را اصلاح کند نه اینکه دیگران را مورد هجمه قرار دهد.

از چند هفته قبل هیاهوی در رسانه‌های مجازی و مکتوب مبنی شروع مرحله دوم هدفمند کردن یارانه‌ها شروع شد و دولت دست یاری به سوی مردم دراز کرد.

فاز دوم اجرای هدفمند کردن یارانه ها  به امید اینکه که خیلی‌ها از  افراد از دریافت یارانه انصراف می‌دهند  از 21 فروردین شروع شد و سایت رفاهی  (refahi.ir) از همان روزهای اول  با  مشکل مواجه شد و موجب نارضایتی برخی از روند ثبت‌نام در یارانه‌ها گردید.

مسئولان دولت از همان اول خواستار انصراف افراد غیر نیازمند به یارانه نقدی شدند تا بتواند منابع حاصل از این موضوع را در بخش‌های تولید، سلامت، بهداشت،‌درمان و توسعه حمل‌ونقل عمومی هزینه کنند.

چند روز قبل از ثبت‌نام و در روزهای ثبت نام  دریافت یارانه نقدی، از صدا و سیما بگیریم تا مراجع تقلید ، مجلس، علما و روحانیون ، هنرمندان و ورزشکاران رسانه‌های مجازی و غیره از این حرکت دولت حمایت گسترده کردند و مردم را به انصراف از یارانه نقدی تشویق کردند به طوری که در رسانه ملی هر کسی را نشان می‌داد می‌گفت"من ثبت نام نکردم و انصراف داده‌ام" و انتظار می رفت انصراف بخش عظیمی از مردم را شاهد باشیم.

هر چه به‌روزهای پایانی ثبت نام نزدیک می شویم، دولتی ها امید خود را برای انصراف میلیونی مردم برای انصراف از دست می دادند و درصدد مقصر کردن نهاد ها و افراد مبنی بر اینکه با دولت به صداقت رفتار نکردند، بر می آمدند.

در این میان دولت از ابزارهای مثل تهدید و تبلیغات گسترده در صدا و سیما استفاده کرد ولی با جود همه این ها محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت درباره آمار انصراف دهندگان از یارانه نقدی گفت: 2 میلیون و 400 هزار نفر برای یارانه ثبت نام نکرده اند و حدود 73 میلیون نفر نیز خواهان دریافت یارانه نقدی بوده‌اند که با این رقم انصراف، 1200 میلیارد تومان به درآمد دولت اضافه شد.

با توجه به همین دولت از طریق رسانه های وابسته به خود و همسو، می خواهد "دست پیش بگیرد که پس نیافتد"! دولت چه کسی را می خواهد مقصر جلو دهد؟ آیا به صداقت رسانه ملی با دولت شک کنیم یا به صداقت رسانه ملی با مردم؟

به طور معمول مردم از مسئولان الگو می گیرند و رفتار های اشرافی گری و تجمل گرایی مسئولان و وزای دولت از چشم مردم مخفی نیست، مردم جامعه ما بصیر هستند و همه چیز را می فهمند، که اعتماد و صداقت مردم به دولت با این رفتار ها سلب شد.

چه تضمینی وجود دارد که اگر مردم از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند، درامد حاصل از انصراف دهندگان در زمینه های بهداشت و درمان و تولید  و بهبود وضعیت موجود خرج شود و در جاهای دیگه خرج نمی شود؟

در پایان باید گفت دولت نباید اعتماد مردم را به صداقت نهاد ربط دهد، چرا که همه و همه از دولت حمایت کردند و دولت نمی تواند کسی به جز خود را مقصر جلود دهد و اگر واقعا به فکر رفع مشکلات مردم است نوک انگشت انتقاد را به سوی خود بگیرد و رفتارهای غلط خود را اصلاح کند نه اینکه دیگران را مورد هجمه قرار دهد.


بچه شاه عبدالعظیم. متولد 1330. پدرش کارگر معدن بود. ریاضی خوانده بود اما ریاضی را دوست نداشت. عاشق نقاشی بود. کنکور هنر داد و طراحی قبول شد؛ دانشکده معماری دانشگاه تهران. متأثر از فضای اجتماعی و هنری آن سال‌ها؛ شیک‌پوش ، خوش‌لباس و مغرور!  آخرین آثار ادبی را می‌خواند. آخرین صفحات کلاسیک جاز و پاپ را می‌شناخت. شعر می‌گفت و فلسفه می‌خواند! بیشتر فلسفه غرب.

                                                            بروید اسرار الصلاة بخوانید (ده روایت معتبر از سید مرتضی آوینی)

 

 توی دانشگاه یک گروه همفکر درست کرده بود. عینک تیره می‌زد. موسیقی کلاسیک گوش می‌داد. ریش پرفسوری  و سبیل نیچه‌ای می‌گذاشت و طوری صحبت می‌کرد که بیشتر اشاره‌های روشن‌فکری بود. توی چمن‌های دانشگاه دور هم جمع می‌شدند و تبادل شعر می‌کردند. بیشتر اهل شعر و ادبیات بود تا معماری و عکاسی. 

 

2. سال 47 مرتضی کم‌کم تغییر کرد. کم تر حرف می‌زد و بیشتر فکر می‌کرد. سعی می‌کرد مسائلش را خودش حل کند. راه‌های " دیگری" را جستجو می‌کرد. برای رفقایش قابل‌هضم نبود. مرتضی عوض شده بود.


مباحثه‌های بیهوده را رها کرده بود. رودربایستی با خود و دیگران را کنار گذاشته بود و پذیرفته بود تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمی‌شود. دنبال " حقیقت " بود. می‌گفت با " امام" به سرچشمه رسیده‌ام. چیزی که سال‌ها به دنبالش بود. و مگر می‌شود اهل فکر بود اما در مرگ آگاهی نفس نکشید و به حقیقت نرسید؟

 

3. یک روز زمستانی وقتی از دانشکده به خانه برگشته بود، پدرش پرسیده بود پالتویت کجاست؟ گفته بود: " دادمش به کسی". از این کارها زیاد می‌کرد.از وقتی خودش را شناخت و هرچه نشان از نفس داشت کنار زد.

 

" با شروع انقلاب، حقیر تمام نوشته‌های خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و ... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم دیگر چیزی که " حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاورم."

 

4. سال 54 با خانم امینی ازدواج کرد. " از همان ابتدا مرتضی برای من حالت مراد بودن را داشت. این رابطه شیرازه اصلی زندگی ما بود." بعد از انقلاب تمام زندگی‌اش وقف انقلاب شد. خودش می‌گوید از طرف جهاد رفتیم به روستاها بیل بزنیم، دوربین به دستمان دادند و تقدیر این بود که بیل را کنار بگذاریم و دوربین را برداریم.

 

از 58 تا 72 بیشتر از صد فیلم مستند ساخت برای نوشتن خودش را طوری طراحی کرده بود که می‌توانست در شلوغی خانه بنویسد. شب‌ها از سرکار برمیگشت خانه.دو ساعت می‌خوابید، بلند می‌شد برای مناجات و بعد نوشتن، تا صبح بیدار بود و می‌نوشت. صبح یک ساعت می‌خوابید و بعد روزش شروع می‌شد.

 

5. چند سال از انقلاب گذشته بود که سیگارش را ترک کرد . برای یک آدم سیگاری این کار سخت بود. اما مرتضی اراده‌ای حق داشت . می‌گفت آقا امام زمان ( عج) هر لحظه ناظر رفتار ماست. من چطور می‌توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ ترک کرد و دیگر نکشید.

 

6. تعدادی از بچه‌های علاقه‌مند به فیلم‌سازی جمع شده بودند مرتضی برایشان کلاس بگذارد. جلسه اول همه را جمع کرد و گفت بروید " اسرار الصلاه" بخوانید.

 

7.اوایل سال 66 تعدادی از همکارانش شهید شده بودند. با رییس‌جمهور، آقای خامنه‌ای، دیدار داشتیم. ایشان یک ساعت در مورد روایت فتح صحبت کرد. بعد گفت متن این مستندها را چه کسی می‌نویسد؟ مرتضی از قبل به ما سپرده بود در موردش چیزی نگوییم. طفره رفتیم.

 

دوباره پرسیدند متن این‌ها را چه کسی می‌نویسد؟ گفتیم سید مرتضی. گفتند : " این متون شاهکار ادبی است و من آن قدر هنگام شنیدن و دیدن برنامه لذت می‌برم که قابل وصف نیست."

 

8. زمستان 68، تالار اندیشه فیلمی نمایش داد که از وزارت ارشاد اکران نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان و نویسندگان. یک جای فیلم آگاهانه با ناآگاهانه داشت به حضرت زهرا (س) بی‌ادبی می‌شد. همه فهمیده بودیم. اما کسی حرف نزد. توجیه می‌کردیم که حتماً منظوری دارد... که یکی از وسط جمعیت داد زد: " خدا لعنت کند! چرا داری توهین می‌کنی؟" مرتضی بود.

 

9. گفتم مرتضی، نمی‌دانم چرا هنگام نماز حواسم پرت است. به چشمانم خیره شد، گفت: " مواظب باش! کسی که سر نماز حواسش جمع نباشد، توی زندگی هم حواسش جمع نخواهد بود."

 

10. شب را مجبور بودند توی یک سنگر بخوابند. سربازی که توی سنگر بود می‌گفت : " این آقای عینکی کی بود؟ دیشب تا صبح نخوابید... قرآن خواند و گریه کرد. نماز خواند و گریه کرد." صبح فردا مرتضی رفته بود از قتلگاه شهدای فکه فیلم بگیرد که پایش رفت روی مین. بچه‌ها آمدند بالای سرش، خون ازش می‌رفت. زیر لب زمزمه کرد: اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک و رفت.

 


امام علی (ع)می فرماید:پوشیده داشتن زنان خود ،

نگاه آنان را محدود ساز ،

زیرا حجاب کامل در ثبات عفت آنان تاثیر دارد و رفت و آمد

بیرون خانه برای آنان خطرش بیش از آن نیست که فرد غیر قابل اعتماد را در خانه آوری ،

و اگر بتوانی ،

کاری کن که با غیر تو شناخت و آشنایی نداشته باشند.

(نهج البلاغه نامه۳۱)



موافقت با مذاکرات هسته ای برای شکستن فضای خصمانه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد اما همه بدانند،فعالیتها در زمینه هسته ای به هیچ وجه متوقف نمیشود و هیچیک از دستاوردهای هسته ای تعطیل بردار نیست
رهبر انقلاب اسلامی:مسئولان باید درمورد دستاوردهای هسته ای تعصب داشته باشند/اگر برخی تصور میکنند هزینه دستاوردهای هسته ای،تحریمها و فشارها بوده،باید گفت: قبل از بهانه هسته ای نیز، تحریم و فشار وجود داشته.


به گزارش بهشت منتظران موعود، علی خلیلی طلبه ناهی از منکر ساعت 19 یکشنبه سوم فروردین بر اثر بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد.

پس از شهادت ناهی از منکر پرونده او برای رسیدگی در اختیار قاضی سپیدنامه بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. بازپرس جنایی به متخصصان پزشکی قانونی ماموریت داده ، با انجام معاینات تخصصی علت اصلی مرگ را مشخص کنند.

در ادامه بازپرس پرونده خواستار جمع آوری اطلاعات پزشکی دو سال گذشته از بیمارستان هایی که شهید خلیلی در آن بستری بود ، شد. با توجه به متواری بودن متهم، بازپرس جنایی به کارآگاهان پلیس آگاهی ماموریت داد، متهم را شناسایی و دستگیر کنند.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران پس از ردیابی های پلیسی متوجه شدند ضارب که پسر جوانی است در خانه ای در تهرانپارس مخفی شده است.

سرانجام متهم عصر دیروز با دستور قضایی در تهرانپارس تهران دستگیر شد.

او در بازجویی های اولیه مدعی شد، پس از اطلاع از شهادت ناهی از منکر و به دلیل ترس از مجازات در این خانه مخفی شده بود.

قرار است امروز متهم در شعبه دهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران مورد تحقیق قرار گیرد. پلیس تهران اعلام کرده بود وی قصد فرار از کشور را داشته که بازپرس جنایی دستور تحقیق در این رابطه را صادر کرده است.

شهید خلیلی تیر ماه سال 90 هنگام نهی از منکر پسر جوانی ، با ضربه های چاقوی او مجروح شد.

یکماه بعد از حادثه دادگاه تشکیل و در 20 اسفند همان سال حکم صادر شد و ضارب شهید علی خلیلی و همدستانش به چند فقره حبس شلاق و پرداخت دیه از ناحیه ضارب محکوم شدند.


در عرصه رفع نیاز‌های ابزاری پیشرفت های قابل توجهی در کشور انجام شده است اما برای ساخت یک تمدن اسلامی نیازهای اساسی تری نیز وجود دارد که مورد غفلت واقع شده است. مهمترین این نیاز‌ها، نیاز به سبک‌ زندگی (سلوک عملی) منطبق بر جهان بینی اسلام است.

رهبر معظم انقلاب در استان خراسان شمالی نکات بسیار مهمی را در این خصوص بیان نمودند که نکته وار بیان می شود:

· معنای تمدن سازی نوین اسلامی، پیشرفت همه جانبه در هر دو بخش ابزاری (علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بین‌المللى، تبلیغ و ابزارهاى تبلیغ و ...) و متنی (سبک زندگی) است.

· سبک زندگی بخش نرم افزاری تمدن است و عدم پیشرفت در آن باعث می شود که بخش ابزاری به تنهایی نتواند جامعه را رستگاری ببخشد.

· پیشرفت ما در این بخش چشمگیر نیست.

· نخبگان باید در محیط اجتماعى گفتمانى به وجود بیاورند که ناظر به رفع آسیب های سبک زندگی باشد.

· رشد حجمی و کیفی در فقه و حقوق اسلامى بیش از اخلاق اسلامى و عقل عملى اسلامى بوده است.

· براى ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامى، بشدت باید از تقلید پرهیز کنید

اینک که به سوی تو می آیم
تو مرا در کنار خویش جای ده
تو خود رهایی مرا ضمانت کن
ای پناه هر چه بی پناه
کم تر از آهویی نیستم